من اینجا حس می‌کنم توی یه زندانم به وسعت همه دنیا، همه‌ی دنیا هست، اونی که باید باشه نیست :( دایره لودینگ می‌چرخه و می‌چرخه، بعد که ثابت میشه توی دلم میگم لعنتی، ثابت نشو، چیزی نیاوردی که. تا آخرین لحظه به چرخیدن ادامه بده، بذار امید برام بمونه که صدایی دریافت می کنم، حرفی، عکسی، لبخندی.

انگار اونجا مقابلم یه جام بلوری شکننده و ظریف است، شیشه عمرم توی جام جا مانده، این‌جا دست و پا بسته، دلم آشوب است که نکنه بیفته و بشکنه :(

 

پ.ن. دل نگران مادرم بودم، می‌دونستم ایتا داره (خودم رو تبلت‌ش نصب کرده بودم)، سیم‌کارت ایران را گذاشتم که با رومینگ sms ثبت نام بیاد (یک ساعتی طول کشید، اون قدر که فکر کردم دیگه نمیاد) :-| ناچار و مستأصل یه اکانت شصت دقیقه‌ای اسکایپ خریدم که بتونم بهش خبر بدهم میشه روی ایتا برایم پیام بفرسته، صدایش رو که شنیدم کمی بهتر شدم، این وسط بله هم نصب کردم با همان داستان sms. شبیه داستان interstellar شدم انگار، یا وسط خواب‌های inception. دارم به معنای این رنج فکر می‌کنم، به این سکوت هراس انگیز، به بی خبری.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اينجانب، ابوحيدر Tamara پیچک خیال Kathy ویکی پلنت سایت تبلیغات میانه معتبر ترین سایت پیش بینی فوتبال نمونه سوالات دوره اول متوسطه http://tebmedtourism.com/ سلامت و نشاط در کنار خانواده با ((salamat 95))