باید بنویسم، باید بنویسم؟ که یک هفته در غم، شادی، بیماری، خستگی، امید، افتخار، هراس، پشیمانی، اندوه، ابهام و "حالا چی میشه" گذشت. باید بنویسم که یادم بماند در همان هفته‌ای که از جمعه‌ی رفتن سردار شروع شد، یلدا با آن همه نور و شادی به خانواده ما اضافه شد. در همان هفته‌ای که سرفه‌ شب و روز امانم بریده بود، رفتم کلاس زبان Dutch ثبت نام کردم چون به یک اطمینانی دل خوش کردم که جگرگوشه سه روز در هفته، هر روز سه ساعت دور از من می‌ماند، در همان هفته‌ای که در بیم جنگ هزاران بار در روز واژه‌ی سر خط خبرهای ایران را سرچ کردم و شب‌ها تا صبح نخوابیدم، در کمتر از یک ساعت ویزای بازگشت برایم صادر شد و بدون کارت اقامت تمدید شده به زودی با لیلی می‌رویم ایران. در همان هفته‌ای که یک هواپیما با همه‌ی امید و آرزو سقوط کرد، فهمیدم که این همه جلوه و نماد روشنفکرمابانه از فرزندپروری‌ای که دنبالش می‌کنم می‌تواند اسمش باشد ب.ه.ا.ی.ی.ت و چقدر نادانم درباره اسلام و آموزه‌هایش :-|


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود پرسشنامه BTS & EXO هزار صلوات کلبه شعر سخنوري وبگاه تخصصی برنامه نویسی و سئو آموزش کامل افزونه المنتور - اموزش المنتور وردپرس - اموزش المنتور وبلاگ شخصی فرهاد داودوندی بازسازی ساختمان قدیمی